سردمهری‌های دوران را تلافی از تبست از کلیم غزل 75

سردمهری‌های دوران را تلافی از تبست

1 سردمهری‌های دوران را تلافی از تبست سوزن خار ملامت‌ها ز نیش عقربست

2 نه همین ما می‌گدازیم از غم بخت سیاه هرکجا روشندلی دیدیم شمع این شبست

3 ناله هرجا می‌رسد رنگ دگر بر می‌کند آتش غمخانه و باد چراغ کوکبست

4 بی‌دلان از یک نگاه گرم از جا می‌روند ظرف‌های طاقت ما را مگر یک قالبست

5 گفتگوی اهل عالم بر سر دنیا به هم جمله‌ای اصلست جنگ طفل‌های مکتبست

6 از خدا کامی اگر خواهی، به از آرام نیست در حقیقت یک سوالست و در او صد مطلبست

7 قطع راه کعبه و بتخانه در یک گام کرد طی ارض عارف از گام فراخ مشربست

8 دانه دام ملایک در زمین حسن تست کس نمی‌داند در گوشست یا خال لبست

9 از طبیبان حال خود پوشیده چون دارم کلیم جامه‌ام پیراهن فانوس از تاب و تبست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر