- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 واژگونی بسکه با وضعم قرینکردیده است سرنوشتم نیز چون نقش نگین گردیده است
2 عمرها شد چون نگاه دیده آیینهام حیرت دیدار حصن آهنین گردیده است
3 داشتم چون صبح گیر و دار شور محشری کز غم کم فرصتی آه حزین گردیده است
4 هیچ وضعی همچو آرامیدگی مقبول نیست شعله هم از داغ گشتن دلنشین گردیده است
5 گر به نرمی خو کند طبعت حلاوت صید تست هرکجا مومیست دام انگبین گردیده است
6 بیمحابا از سر افتادگان نتوان گذشت خاک ازیک نقش پا صد جبهه چین گردیده است
7 همچو موج از تهمت دام تعلق فارغیم دامن ما را شکست رنگ چین گردیده است
8 فرش همواریست هرگه ماه میگردد هلال درکمال، اکثر رک گردن جبین گردیده است
9 جلوهٔ هستی غنیمتدان کهفرصتبیش نیست حسن اینجا یک نگه آیینهبین گردیده است
10 بیدل از بی دستگاهی سرنگون خجلتیم دست ما از بس تهی شد آستینگردیده است