بازآمد آن از جلال الدین محمد مولوی غزل 310

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب

1 بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب

2 بنگر به خانه تن و بنگر به جان من از جام عشق او شده این مست و آن خراب

3 میر شرابخانه چو شد با دلم حریف خونم شراب گشت ز عشق و دلم کباب

4 چون دیده پر شود ز خیالش ندا رسد احسنت ای پیاله و شاباش ای شراب

5 دریای عشق را دل من دید ناگهان از من بجست در وی و گفتا مرا بیاب

6 خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین اندر پیش دوان شده دل‌های چون سحاب

عکس نوشته
کامنت
comment