آتش نسبی از نفسم ظاهر از اسیر شهرستانی غزل 167

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست

1 آتش نسبی از نفسم ظاهر و پیداست صد رنگ گل از خار و خسم ظاهر و پیداست

2 ای خضر بیابان محبت مددی های گم گشته رهی از جرسم ظاهر و پیداست

3 روی تو درآغوش خیالم گل خندان گلدسته خلد از نفسم ظاهر و پیداست

4 پنهان نتوان داشت زکس راز محبت یادت زخیال هوسم ظاهر و پیداست

5 در کعبه حدی خوانم و در میکده مطرب حال دلم از حال رسم و ظاهر و پیداست؟

6 با زلف و خط و خال دلم را سر وکار است حالش ز پریشان نفسم ظاهر و پیداست

7 حرص است اسیر اینکه فروزنده خواری است این نکته ز حال هوس ظاهر و پیداست

عکس نوشته
کامنت
comment