-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مقصود دو مدعای من آمد جفای تو نبود رضای مدعی از مدعای تو
2 خضر و من از حیات ابد بهره یافتیم او ز آب زندگی و من از خاک پای تو
3 در وصلت اشتداد به هجران تزاید است ای درد عشق چیست ندانم دوای تو؟
4 رفتی و از پیت من و خلقی، ولی ز ضعف من از قفای خلقی و خلق از قفای تو
5 هم جان به لب رسیده ز دست وفای دل هم دل به جان زدست دل بیوفای تو
6 خلق خدای بر تو ز دست فغان من در شکوه و زدست تو من بر خدای تو
7 تیری فگنده بر تو و پیکان خود (سحاب) بگذاشت در دلت که بود خونبهای تو