1 از کدوی باده کی باشد که گلها بشکفد در گل ساغر بهار خاطر ما بشکفد
2 کو بهار نکهت پیراهنی کز جلوه اش همچو نرگس غنچه چشم تر ما بشکفد
1 اگر ز درد نشانی بود فغان تو را شکستگی نکند صید استخوان تو را
2 به راه بیدلی خود چو عکس آینه باش که از تو شوق کند جستجو نشان تو را
1 چمن جلوه کن غبار مرا سبز کن باغ انتظار مرا
2 دل و یادش خدا نگهدارد در طلسم خزان بهار مرا
1 شمشیر تو قبله گاه سرها پروانه ناوکت جگرها
2 پرواز وفاست گلفشان تر بر باد دهیم بال و پرها