🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

ملک را بود از امیرخسرو دهلوی دیوان اشعار 29

دیوان اشعار 29 ام از 2198 خسرو و شیرین

ملک را بود زنگی پاسبانی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26

1 ملک را بود زنگی پاسبانی ترش رخساره‌ای کژ مژ زبانی

2 چو دیو دوزخ از عفریت روئی چو زاغ گلخن از بیهوده گوئی

3 شهش خواند و عطای بی کران کرد به وعده نیز دامانش گران کرد

4 پس آنگه در غرض بگشاد لب را که خسف ماه روشن کن ذنب را

5 شد آن دیوانهٔ بد خوش تابان چو دیوی سوی آن غول بیابان

6 روان شد سوی فرهاد بد اختر زبانی پر دروغ و چشمها تر

7 نشسته با شبانی قصه می گفت کزینسان کوه چون ضایع توان سفت

8 گذشت از مرگ شیرین هفته‌ای بیش رفیقش هم بران جان کندن خویش

9 چو بشنید این سخن فرهاد دل تنگ فتاد از بی خودی چون شیشه در سنگ

10 به زاری گفت بازم گو چه گفتی که هوش از جان و جان از تن برفتی

11 جوابش داد مرد آهنین دل که ای در سنگ مانده پای در گل

12 چه کاوی کان که آن گوهر ز کان رفت ز بهر کالبد غمخور که جان رفت

13 تو در کاری چنین زحمت مکش بیش که برد آن کار فرما زحمت خویش

14 به خاک انداختند اندام پاکش به آب دیده تر کردند خاکش

15 هزار افسوس از ان شاخ جوانی که بشکست از دم باد خزانی

16 دگر ره کاین سخن بشنید فرهاد نشان هوشمندی رفتش از یاد

17 بزد زانگونه سر بر سنگ خارا که جوی خود شد از سنگ آشکار

18 به جوی شیر در شد جوی خونش دل که خون گرفت از بوی خونش

19 ز چهره خون ز مژگان خاک می رفت میان خاک و خون افتاده می گفت

20 که آه ای بخت بی فرمان چه کردی به دردم می کشی در مان چه کردی

21 کنون کان دوست اندر خاک خواریست من ار مانم نه شرط دوستداریست

22 من و راه عدم کاینجای کس نیست ره من تا عدم جز یک نفس نیست

23 چو جان با جان در آمیزد به هم شاد در آمیزی به خاکش خاکم ای باد

24 همی گفت اینکه روزش را شب آمد به تلخی جان شیرین بر لب آمد

25 دهانش تلخ و شیرین در زبان بود به مرگش واپسین شربت همان بود

26 به شیرین گفتمش از دیده خون رفت که تا شیرین کنان جانش برون رفت

امیرخسرو دهلوی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ملک را بود زنگی پاسبانی دیوان اشعار 29 ام از 2198 خسرو و شیرین در دیوان اشعار امیرخسرو دهلوی می باشد
شعر قالب : دیوان اشعار سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ملک را بود زنگی پاسبانی

شاعر شعر ملک را بود زنگی پاسبانی چه کسی است ؟

شاعر شعر ملک را بود زنگی پاسبانی امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر ملک را بود زنگی پاسبانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ملک را بود زنگی پاسبانی چیست ؟

قالب شعر ملک را بود زنگی پاسبانی دیوان اشعار است

سبک شعر ملک را بود زنگی پاسبانی چیست ؟

سبک شعر ملک را بود زنگی پاسبانی سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر ملک را بود زنگی پاسبانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
امیرخسرو دهلوی

ملک را بود از امیرخسرو دهلوی دیوان اشعار 29

دیوان اشعار 29 ام از 2198 خسرو و شیرین
بنر