- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ هر کرا رقم نصرت از درگاه عزّت بر ناصیه روزگار او کشیدند، یگانه عالم گشت، و قطب مرکز سیادت، و نشانه اهل مملکت، و قبله آمال خداوندان حیرت. ,
وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ و هر کرا صفت خذلان از درگاه بینیازی روی نماید، بحکم قهر پرده تجمّل از روی کار او بردارند، و رقم مهجوری بر حاشیه وقت او نهند، و مردود همه عالم گردانند تا از سر مهجوری و درد بازماندگی این نوحه با خود میکند که: ,
3 بایّ نواحی الأرض ابغی وصالکم و أنتم ملوک ما لنحوکم قصد
4 گفتم که براز اوج برین شد بختم وز ملک نهاده چون سلیمان تختم
5 اکنون که بمیزان خرد بر سختم از بنگه دونیان کم آمد رختم
به داود (ع) وحی آمد که: یا داود! ان وضعتک فمن ذا الّذی یرفعک؟ و ان رفعتک فمن ذا الّذی یضعک؟ و ان أعززتک فمن ذا الّذی یذلّک؟ و ان اذللتک فمن ذا الّذی یعزّک؟ و ان نصرتک فمن ذا الّذی یخذلک، و ان خذلتک فمن ذا الّذی ینصرک؟. ,
حدیث نصرت میرود، و نصرت لا محاله بر دشمن بود. و هیچ دشمن ترا چون هواء نفس تو نیست. و الیه ,
اشار النبی (ص): «اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک». ,
چون دشمن قویتر نفس بود هر آینه جهاد با وی صعبتر و بزرگتر بود. چنان که سیّد گفت: «رجعنا من الجهاد الاصغر الی الجهاد الأکبر». ,
و نشان نصرت بر نفس، آن پیر طریقت باز داد که بدرخت خرما برشد، سیخی بشکمش درشد، از ناف تا بسینه بردرید، بخویشتن نگریست گفت: الحمد للَّه که نمردم تا ترا بکام خویش بدیدم، و بر تو نصرت یافتم! رحمت خدا بر آن جوانمردان باد که کمر مجاهدت بر میان بستند، و در میدان عبودیّت در صف خدمت بیستادند، و قدم بر کلّ مراد خود نهادند. با خلق خدا بصلح و با نفس خود بجنگ. ,
11 با خود ز پی تو جنگها دارم من صد گونه ز عشق رنگها دارم من
12 در عشق تو از ملامت بیخبران بر جان و جگر خدنگها دارم من
مصطفی (ص) حرب کردن با نفس خود جهاد بزرگتر و صعبتر از آن خواند که حرب کردن با کافر گاه بود و گه نبود، و حرب کردن با نفس پیوسته بود. و از سلاح کافر بر حذر توان بودن که ظاهر است و پیدا، و سلاح نفس و وساوس و شهوات نهانی است، از آن حذر کردن دشخوار است و صعب. و نیز اندر حرب کافر اگر نصرت دشمن را بود و مؤمن کشته شود شهادتست و رضوان حق جلّ جلاله، و اندر جهاد نفس اگر نصرت نفس دشمن را بود قطیعت است و عذاب جهنم. آن صفت نیکبختانست، و این حال بدبختان. هرگز چون هم نباشند و برابر نبوند! این است که رب العالمین گفت: أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ. همانست که جای دیگر گفت: أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ، و نیز: أَ فَمَنْ یُلْقی فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ؟، أَ فَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی؟ الآیة، و هم ازین بابست: قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ، وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ، وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لَا الْأَمْواتُ. ,
و الیه الاشارة بقوله تعالی: هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ ای هم اصحاب درجات فی حکم اللَّه فمن سعید مقرّب، و من شقّی مبعّد. ,