- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ، پس ترا بر راهی ساخته از فرمان روانیدیم و کردیم، فَاتَّبِعْها، بر پی آن میرو، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (۱۸) و بر پی خوش آمد و بایست نادانان مرو. ,
إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً، که ایشان از خدای ترا هیچ بکار نیایند. وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ، و ستمکاران یکدیگر را بر بدی یا رند و بر بیداد ساخته، وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ (۱۹) و اللَّه نیکان را یار. ,
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ، این قرآن باز نمودهاست و دیدورها راست مردمان را، وَ هُدیً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۲۰) و راهنمونی و بخشایشی ایشان را که بیگماناناند. ,
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ یا میپندارند ایشان که میبدیها کنند، أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ که ما ایشان را چون ایشان کنیم که بگرویدند و نیکیها کردند، سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ، بر همسانی است زندگانی و مرگ ایشان، ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۲۱) چون بد حکم و کژآوری که میکنند. ,
وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ بیافرید اللَّه آسمانها و زمینها بسخن روان و بتنهایی، وَ لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، آن را تا پاداش دهند هر تنی بآنچه کرد، وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (۲۲) و از ایشان هیچ چیز نکاهند و بیگناه از ایشان کس را نگیرند. ,
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ چه بینی و چه گویی، دیدی آن مرد را که پسند خویش، خدای خویش گرفت، وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ، و گمره کرد اللَّه او را که دانست که باید کرد، وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ و مهر بر گوش او نهاد و مهر حق بر دل او نهاد، وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً و پرده حق به نه دیدن، بر چشم او او کند، فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ، پس کی راه نماید او را، پس اللَّه، أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (۲۳)؟ پند نپذیرید؟ ,
وَ قالُوا، گفتند، ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا، نیست مگر زندگانی ما این جهانی، نَمُوتُ وَ نَحْیا، میزییم و میمیریم، وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ و نمیمیراند ما را مگر گیتی، وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ، و ایشان را بآنچه میگویند هیچ دانشی نیست، إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ (۲۴) نیستند مگر قومی که پندارهای میپندارند. ,
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا و هر گه که بر ایشان خوانند سخنان ما، بَیِّناتٍ سخنان درست روشن پیدا، ما کانَ حُجَّتَهُمْ، نباشد حجت ایشان و درستی ساختن ایشان سخن خویش را، إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا، مگر آنکه گویند پدران ما را از گور بازآرید، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۲۵) اگر میراست گوئید که پس مرگ زندگانیست. ,
قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ، گوی اللَّه شما را زنده میکند و زنده میدارد در این جهان، ثُمَّ یُمِیتُکُمْ و پس شما را میمیراند، ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ و آن گه شما را پس ریزیدن فراهم آرد روز رستاخیز، لا رَیْبَ فِیهِ شک نیست در آن روز و در فراهم آوردن در آن روز وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (۲۶)، لکن بیشتر مردمان نمیدانند. ,
وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، اللَّه راست پادشاهی هفت آسمان و هفت زمین، وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ، و آن روز که رستاخیز بپای شود، یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ (۲۷) آن روز آنست که دروغزنان و کژراهان و ناراستیورزان زیان کار آیند. ,
وَ تَری کُلَّ أُمَّةٍ جاثِیَةً، و هر گروهی را بینی آن روز بزانو در افتاده از فزع. ,
کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا، هر گروهی میباز خوانند با نامه کردار ایشان، الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۸) امروز پاداش دهند شما را بآنچه میکردید. ,
هذا کِتابُنا، این نامه ماست، یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ، گواهی میدهد بر شما بعدل و راستی، إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۹) ما نسخت میفرمودیم آن را که شما میکردید. ,
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ اما ایشان که بگرویدند و کردارهای نیک کردند، فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ، در آورد اللَّه ایشان را در بخشایش خویش و مهربانی خویش، ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ (۳۰) آنت پیروزی بزرگوار. ,
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا و اما ایشان که کافر شدند، أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ، سخنان ما نه بر شما میخواندند، فَاسْتَکْبَرْتُمْ گردن کشیدید از آن، وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ (۳۱) و قومی بدان بودید. ,
وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ، و آن گه که شما را گفتندید که وعده اللَّه راست است، وَ السَّاعَةُ لا رَیْبَ فِیها، و رستاخیز بیگمانست، قُلْتُمْ ما نَدْرِی مَا السَّاعَةُ سخن شما این بود که ما ندانیم که رستاخیز چیست؟ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا، نه مگر پندارهای که میپنداریم، وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ (۳۲) و ما هیچ بیگمان نیستیم. ,
وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا، بروی آمد ایشان را و با دید آمد ایشان را سرانجامها بد آنچه میکردند، وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ (۳۳) و فراسر ایشان نشست آنچه بر آن افسوس میکردند. ,
وَ قِیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ، و گویند ایشان را امروز شما را فرو گذاریم، کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا چنان که در آن جهان فراموش کردید دیدار این روز، وَ مَأْواکُمُ النَّارُ، و بنگاه شما آتش، وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ (۳۴) و شما را هیچ یاری ده و فریادرس نه. ,
ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً، آن بآنست که شما سخنان اللَّه بافسوس گرفتید، وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا، و زندگانی دنیا شما را بفریفت فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها آن روز ایشان را از آتش بیرون نکنند، وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ (۳۵) و ایشان را فرا عذر دادن و خشنودی جستن نگذارند. ,
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ، خدایراست ستایش نیکو و آزادی، رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ (۳۶) خدای آسمان و خدای زمین و خدای جهانیان. ,
وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، و او راست بیهمتایی و بزرگواری در آسمانها و زمینها، وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۳۷) و اوست آن توانای دانا. ,