- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ,
وَ النَّجْمِ إِذا هَوی (۱) بپارهای از قرآن هر گه که فرود آید از آسمان. ,
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی (۲) گم راه نگشت این مرد شما و راه کژ نرفت. ,
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی (۳) و هیچ سخن نگوید بوایست تن خویش. ,
5 إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی (۴) نیست آن مگر پیغامی که میدهند. ذُو مِرَّةٍ آن محکم نیروی فَاسْتَوی (۶).
6 عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی (۵) در آموخت در وی آن سخت نیروها. وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلی (۷) بآن سوی برترین.
ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی (۸) آن گه پس نزدیک شد و فرود آمد. ,
فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ تا باندازه دو کمان گشت در نزدیکی، أَوْ أَدْنی (۹) یا نزدیکتر. ,
9 فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی (۱۰) آگاهی او کند برهی خویش آنچه او کند.
ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی (۱۱) دروغ ندید دل آنچه دید. ,
أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری (۱۲) می پیکار کنید با او بر آنچه او دید مینااستوار گیرید او را وران. ,
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری (۱۳) و دید او را باز باری دیگر. ,
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی (۱۴) بنزدیک درخت سدره آنجا که دانش خلق تا آنجا بیش نرسد، چون آنجا رسد برنگذرد. ,
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی (۱۵) بنزدیک آن درخت است بهشت که ماوی دوستانست و جانها شهیدان. ,
إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ آن گه که وران درخت میپیچد. ما یَغْشی (۱۶) آنچه میپیچد. ,
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی (۱۷) چشم کژ نشد و از راست دیدن در نگذشت. ,
لَقَدْ رَأی و حقا که دید، مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری (۱۸) از شگفتها و نشانها بزرگ. ,
أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی (۱۹) وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری (۲۰) چه بینید این بتان شما که میپرستید: ,
لات و عزی و مناة. ,
أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثی (۲۱) باش شما را پسر و او را دختر. ,
تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی (۲۲). اکنون پس بخششی است سخت کژ و ستمکارانه. ,
إِنْ هِیَ، نیست این بتان که میپرستید، إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ، مگر نامهای که شما کردید و پدران شما. ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فرو نفرستاد اللَّه بر آن هیچ عذری و حجتی. ,
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ نه میروند مگر به پی پنداشت، وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ و آنچه تن آدمی فراواید وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی (۲۳) و آمد بایشان از خداوند ایشان، کار راست و پیغام درست و مزد استوار. ,
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّی (۲۴) باش هر چه مردم آرزوی کنند او را آن سزد یا رسد. ,
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولی (۲۵) اللَّه راست آن گیتی و این گیتی. ,
وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ و چند فرشته که در آسمانست: لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً هیچ سود ندارد و بکار نیاید شفاعت ایشان و بخواستن ایشان، إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ مگر پس آن که دستوری دهد، لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی (۲۶) که خواهد و که پسندد. ,
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ایشان که برستاخیز مینگروند لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثی (۲۷) فرشتگان را میزنان نام کنند وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ و ایشان را بآن هیچ دانش نیست، إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ نمیروند مگر بر پی پنداشت، وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (۲۸) و پنداشت بجای سخن راست و کار راست هیچ بکار نیاید ,
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکْرِنا روی گردان و فرا گذار از آن کس که برگشت از پذیرفتن سخن ما و از یاد ما وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا (۲۹) و نخواست مگر همین جهان نزدیک خست. ,
ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ تا این رسید دانش ایشان و بس، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ خداوند تو میداند و او داناتر بهر که گم گشت از راه خدای، وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدی (۲۰) و او داناتر داناست که بر راه راست رفت. ,
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و اللَّه راست هر چه در آسمانها و زمینها چیز است، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا تا پاداش دهد ایشان را که بد کردند، بِما عَمِلُوا بآنچه کردند. وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی (۳۱) و پاداش دهد ایشان را که نیکویی کردند بپاداش نیکو. ,
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ ایشان که باز میپرهیزند از بزرگیها بزه و زشتیها. إِلَّا اللَّمَمَ مگر آهنگ و پیرامن گشت. إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ خداوند تو فراخ آمرزش است. هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ او داناتر دانای است بشما و بود، إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ آن گه که میآفرید شما را در زمین، وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ و آن گه که شما پوشیده بودید و نازاد، فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ در شکمهای مادران خویش، فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ خویشتن بیگناه مدانید و مخوانید، هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی (۳۲) اللَّه داناتر دانایست باو که میپرهیزد از ناپسند. ,
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّی (۳۳) دیدی آن مرد که برگشت. ,
وَ أَعْطی قَلِیلًا و اندک بخشید، وَ أَکْدی (۳۴) و آن گه باز ایستاد. ,
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ بنزدیک او است آگاهی از غیب، فَهُوَ یَری (۳۵) و میداند او. ,
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ یا او را آگاه نکردند، بِما فِی صُحُفِ مُوسی (۳۶) که چیست در صحیفهای موسی. ,
وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّی (۳۷) و در صحیفهای ابراهیم آن ابراهیم که سپری کرد و بگزارد آنچه فرمودند و باز ایستاد و باز آمد آن را که پذیرفت. ,
أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری (۳۸) نکشد هیچ بارکش بار کسی دیگر. ,
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی (۳۹) و نیست مردم را از پاداش مگر پاداش آنچه خود کرد. ,
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری (۴۰) و کردار او آری باز نمایند او را. ,
ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفی (۴۱) آن گه پاداش دهند او را بان سپریتر پاداش. ,
وَ أَنَّ إِلی رَبِّکَ الْمُنْتَهی (۴۲) و بازگشت هر کس با اوست و بازگشت هر کار با حکم اوست و بازگشت هر چیز با علم اوست و بازگشت هر بودنی با خواست و مراد او است. ,
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکی (۴۳) اوست که بخندانید و بگریانید. ,
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْیا (۴۴) و اوست که میراند و زنده گرداند. ,
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی (۴۵) و اوست که بیافرید هر دو جفت: نر جفت ماده و ماده جفت نر. ,
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنی (۴۶) از نطفه آن گه که آن را باز اندازند چهل روز آب و چهل روز خون و چهل روز گوشت. ,
وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْری (۴۷)، و بر اللَّه است آفرینش پسین ,
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنی وَ أَقْنی (۴۸) و اوست که بینیاز کرد و مال داد. ,
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْری (۴۹) و اوست خداوند شعر و آفریدگار او. ,
وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولی (۵۰) و اوست که تباه کرد و هلاک عاد پیشین را. ,
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقی (۵۱) و ثمود را هیچ بازمانده نگذاشت. ,
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ و قوم نوح را هم هلاک کرد پیش از عاد و ثمود. ,
إِنَّهُمْ کانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغی (۵۲) کایشان ستمکارتر بودند و نافرمانتر. ,
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوی (۵۳) و آن نگونسارانرا در آن زمین نگونسار در شیب او کند. ,
فَغَشَّاها ما غَشَّی (۵۴) و فراسر ایشان نشاند آنچ نشاند. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکَ تَتَماری (۵۵) بکدام از نعمتها خداوند خویش مینگروی یا در گمان میباشی. ,
هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی (۵۶) این محمد آگاه کنندهایست از آگاه کنندگان پیشینیان. ,
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (۵۷) نزدیک آمد رستاخیز. ,
لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ کاشِفَةٌ (۵۸) آن روز که پدید آید، نیست آن را باز برندهای جز از اللَّه، نیست هنگام آن را پیدا کنندهای جز از اللَّه. ,
أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ (۵۹) ازین سخن شگفت میدارید و انکار همی کنید. ,
60 وَ تَضْحَکُونَ، و میخندید وَ لا تَبْکُونَ (۶۰) نگریید. وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ (۶۱) و شما میبازی و افسوس کنید باین سخن.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (۶۲) سجود اللَّه را کنید و او را پرستید. ,