- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ,
هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ باش ورآمد بر مردم حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ هنگامی از گیتی لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً (۱) که او چیزی یاد کرده و یاد کردنی نبود. ,
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ بیافریدیم ما این مردم را مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ از نطفهای آمیخته نَبْتَلِیهِ ما میآزمائیم او را فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً (۲) او را شنوایی بینا کردیم. ,
إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ ما راه نمودیم مردم را و بر راه داشتیم. إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً (۳) هر یکی را راهی نمودیم، از دو راه، یا سپاس دار یا ناسپاس. ,
إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ ساختیم ما کافران را سَلاسِلَ وَ أَغْلالًا وَ سَعِیراً (۴) زنجیرها و غلها و آتش. ,
إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ نیکان و مهربانان میآشامند مِنْ کَأْسٍ از جامی کانَ مِزاجُها کافُوراً (۵). جامی که آمیغ آن کافور است. ,
عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ از چشمهای که میآشامند از آن بندگان اللَّه یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً (۶) میروانند آن روانیدنی. ,
یُوفُونَ بِالنَّذْرِ پذیرفتهها و در دل کردهها میگزارند وَ یَخافُونَ یَوْماً و میترسند از روزی کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً (۷) که بد آن روز هر جایی و بهر کسی رسد. ,
وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ و طعام دهند در وقت نیاز و تنگی مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً (۸) درویش را، و بی پدر را، و زندانی و گرفتار را. إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ: شما را که طعام میدهیم از بهر خدا میدهیم، امید دیدار و پاداش او را. لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً (۹): از شما پاداش نمیخواهیم و نه سپاس داری و نه باز گفت. ,
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا ما میترسیم از خداوند خویش یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً (۱۰) در روزی ترش صعب سخت. ,
فَوَقاهُمُ اللَّهُ باز داشت اللَّه ازیشان شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ بد آن روز وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (۱۱) و ایشان را داد تازگی روی و شادی دل. ,
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا و پاداش داد ایشان را بشکیبایی که میکردند جَنَّةً وَ حَرِیراً (۱۲) بهشت و جامه حریر. ,
مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَی الْأَرائِکِ تکیه زدگان در آن بهشت بر حجلهها لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً (۱۳) نه آفتاب بینند در آن و نه سرما. ,
وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُها نزدیک بایشان سایههای آن وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِیلًا (۱۴) و چیدن میوهها دستها را نزدیک و آسان. ,
وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ و میگردانند بر سرهای ایشان بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ پیرایههای سیمین وَ أَکْوابٍ کانَتْ قَوارِیرَا (۱۵) و پیرایهها از آبگینه. ,
قَوارِیرَا مِنْ فِضَّةٍ آبگینههایی که گویی سیم است قَدَّرُوها تَقْدِیراً (۱۶) بایست ایشان بر اندازه شراب راست کردهاند. ,
وَ یُسْقَوْنَ فِیها کَأْساً میآشامانند ایشان را می از جام کانَ مِزاجُها زَنْجَبِیلًا (۱۷) آمیغ آن میزنجبیل است. ,
عَیْناً فِیها تُسَمَّی سَلْسَبِیلًا (۱۸) چشمهای است در بهشت که آن را سلسبیل خوانند. ,
وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ و بخدمت میگردد بر ایشان وِلْدانٌ غلامانی چون کودکان نوزاد مُخَلَّدُونَ آراستگان جاوید جوان إِذا رَأَیْتَهُمْ چون ایشان را بینی حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً پنداری که مرواریداند شطره گسسته و در بهشت پراکنده. ,
وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ و چون بینی آنجا رَأَیْتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کَبِیراً (۲۰) ناز بینی و پادشاهی جاوید. ,
عالِیَهُمْ زورین جامه ایشان ثِیابُ سُندُسٍ خُضْرٌ جامههای سندس سبز وَ إِسْتَبْرَقٌ و دیبای ستبر وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ و زیور کنند برایشان دستینه های سیمین وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ و آشامانند ایشان را خداوند ایشان شَراباً طَهُوراً (۲۱) شرابی پاک. ,
إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً این شما را پاداش است وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً (۲۲) و رنج که میبردید پذیرفته و پسندیده و این پاداش سپاسداری آن. ,
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا (۲۳) ما که مائیم، فرو فرستادیم بر تو این قرآن فرو فرستادنی. ,
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ شکیبایی کن داوری کردنی خداوند خویش را بنام او وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً (۲۴) و ازیشان نه بزهکار دروغ زن را فرمان بر، و نه ناسپاس ناگرویده را. ,
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ و یاد کن خداوند خویش را بنام او بُکْرَةً وَ أَصِیلًا (۲۵) بامداد و شبانگاه. ,
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ و از شب لختی نماز کن او را وَ سَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا (۲۶) و شبهای دراز او را پرست و ستای. ,
إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ ایشان این جهان شتابنده را دوست میدارند وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقِیلًا (۲۷) و پیش خویش را روزی گران میگذارند فراموش کرده. ,
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ ما آفریدیم ایشان را وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ و آفرینش ایشان سخت ببستیم تا آفرینش و اندامان بر جای میبود. وَ إِذا شِئْنا و اگر خواهیم بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِیلًا (۲۸) ایشان را بچون ایشان جز از ایشان بدل کنیم. ,
إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ این پیغام یاد کردی است فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلًا (۲۹) تا هر که خواهد بسوی خداوند خویش راهی گیرد. ,
وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ و نخواهید مگر که اللَّه خواهد إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۳۰) اللَّه دانایی است راست دانش راستگار. ,
یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ میدر آرد او را که خواهد در بخشایش خویش وَ الظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً (۳۱) و ستمکاران را ساخت عذابی درد نمای. ,