- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. وَ لَیالٍ عَشْرٍ (۱) و بده شبانه روز.
2 وَ الْفَجْرِ ببامداد روز. وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (۲) و بجفت و بطاق.
وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ (۳) و بشب که در آید. ,
هَلْ فِی ذلِکَ قَسَمٌ بسنده است این بسوگند لِذِی حِجْرٍ (۴) خردمند زیرک را. ,
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ نبینی و ندانی که چون کرد خداوند تو بِعادٍ (۵) ,
إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ (۶) به عاد ارم با آن بالایهای بزرگ. ,
الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ (۷) که هرگز چون ایشان نیافریدند در جهان. ,
وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ (۸) و ثمود که سنگ میبریدند در وادی خویش. ,
وَ فِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتادِ (۹) و فرعون آن کشنده بمیخ بند. ,
الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ (۱۰) ایشان که از حدّ بیرون شدند در جهان. ,
فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسادَ (۱۱) و فراوان کردند در آن گزاف و تباهکاری. ,
فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ (۱۲) تا فرو هشت اللَّه بر ایشان تازیانه عذاب. ,
إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ (۱۳) خداوند تو بر گذرگاه است. ,
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ امّا مردم آن گه که اللَّه او را بیازماید. ,
فَأَکْرَمَهُ و او را به بینیازی گرامی کند وَ نَعَّمَهُ (۱۴) به بیبیمی و تندرستی نازپرورد کند فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (۱۵) گوید: اللَّه مرا بناز میدارد. ,
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ و امّا چون اللَّه او را بیازماید فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ (۱۶) و روزی او بر او تنگ کند فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ (۱۷) میگوید: خداوند من مرا خوار کرد. ,
«کَلَّا» نه چنانست که او میگوید، نه آن از نازست و نه این از خواری! بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ (۱۸) بلکه پدر مردگان را بناز نمینوازند. ,
وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ (۱۹) و بر طعام دادن درویشان یکدیگر را نمیانگیزانند. ,
وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ و مرده باز مانده میخورند أَکْلًا لَمًّا (۲۰) خوردنی بنهیب. ,
وَ تُحِبُّونَ الْمالَ و دوست میدارند مال را حُبًّا جَمًّا (۲۱) دوستی سخت فراوان. ,
«کَلَّا» آری چنین است إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا (۲۲) چون این زمین پاره پاره بشکنند و بکوبند کوفتنی سخت. ,
وَ جاءَ رَبُّکَ و آید خدای تو وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا (۲۳) و فرشتگان قطار قطار. ,
وَ جِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ و آورند آن روز دوزخ را یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ آن روز پند پذیرد مردم وَ أَنَّی لَهُ الذِّکْری (۲۳) و کجا جای پند پذیرفتن است او را. ,
یَقُولُ یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی میگوید کاشک من کردار نیکو پیش فرا فرستادید این روز زنده گشتن خود را. ,
فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ (۲۵) آن روز چون عذاب او کس را عذاب نکنند. ,
وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ (۲۶) و چون بند او کس را نبندند. ,
یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷) ای تن آرمیده، ای کس آرمیده،. ,
ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ بازگرد با خداوند خویش راضِیَةً مَرْضِیَّةً (۲۸) پاداش و کردار خود پسندیده و خداوند تو از تو از کردار پسندیده. ,
29 فَادْخُلِی فِی عِبادِی (۲۹) درآی در میان رهیگان من وَ ادْخُلِی جَنَّتِی (۳۰) در آی در بهشت من.