قوله از رشیدالدین میبدی کشف الاسرار و عدة الابرار 1

رشیدالدین میبدی

آثار رشیدالدین میبدی

رشیدالدین میبدی

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‌

1 قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان‌ لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ (۱) سوگند میخورم بروز رستاخیز.

وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (۲) و سوگند میخورم بتن نکوهنده. ,

أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ می‌پندارد این مردم أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (۳) که ما فراهم نیاریم اندامان و استخوانهای او ؟ ,

بَلی‌ قادِرِینَ آری کنیم و آن را توانایانیم عَلی‌ أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ (۴) بر آنکه راست کنیم اندامان او تا بندهای انگشتان او هم چنان که بود. ,

بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ (۵) آری میخواهد این مردم که دروغ شمرد هر چه فرا پیش اوست. ,

یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ (۶) می‌پرسد که روز رستاخیز کی؟ ,

فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ (۷) آن گاه که چشم در چشم خانه روشن بتاود. ,

8 وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (۸) و در چشم او ماه تاریک گردد. کَلَّا نگریزد و نتواند لا وَزَرَ (۱۱) پناه جای نیست او را.

9 وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (۹) و روز و شب باو یکسان. إِلی‌ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (۱۲)

10 یَقُولُ الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ مردم میگوید آن روز أَیْنَ الْمَفَرُّ (۱۰) کجا گریزم؟ با خداوند تو است آن روز شدن و آرامیدن و باز گشتن.

یُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ آگاه کنند آن روز مردم را بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (۱۳) بهر چه از پیش فرستاد از کرد و کار، یا از پس خویش گذاشت از نهاد بد یا نیک. ,

بَلِ الْإِنْسانُ عَلی‌ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ (۱۴) این آدمی خود را نیک شناسد و در خود نیک داند. ,

وَ لَوْ أَلْقی‌ مَعاذِیرَهُ (۱۵) و هر چند که خود را می‌حجّت و عذر آرد و می‌سازد. ,

لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ (۱۶) زبان خود مجنبان شتابیدن را به قرآن. ,

إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ (۱۷) بر ما که قرآن بر تو خوانیم و در یاد تو داریم. ,

فَإِذا قَرَأْناهُ‌ چون ما بر تو خواندیم فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ (۱۸) آن گه تو از پس وا میخوان. ,

ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ (۱۹) و آن گاه بر ما که احکام آن پیغام خویش ترا پیدا کنیم. ,

کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ (۲۰) آری شما می‌دوست دارید این جهان نزدیک فرادست و شتابنده بخلق. ,

19 وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (۲۱) و جهان پسین می‌گذارید. وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ (۲۲) رویهاست آن روز از شادی تازه.

إِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ (۲۳) بخداوند خویش نگران. ,

وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ (۲۴) و رویهاست آن روز از اندوه گرفته و فراهم کشیده. ,

تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ (۲۵) که درست میداند که هر چه بتر بود باو ببود. ,

کَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ (۲۶) براستی آن وقت که جان بچنبر گردن رسد ,

وَ قِیلَ مَنْ راقٍ (۲۷) و می‌گویند کدام پزشک است که افسون کند؟ ,

وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ (۲۸) و بدانست مردم که از دنیا می‌جدا شود. ,

وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (۲۹) و پای او در کفن می‌پیچیدند و گور را بساختند. ,

إِلی‌ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ او را بسوی خداوند تو راندند و با او بردند. ,

فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی (۳۱) صدقه و زکاة نداد و نماز نکرد. ,

وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّی (۳۲) لکن دروغ زن گرفت و از پذیرفتن برگشت. ,

ثُمَّ ذَهَبَ إِلی‌ أَهْلِهِ یَتَمَطَّی (۳۳) آن گه با کسان خویش شد خرامان. ,

أَوْلی‌ لَکَ فَأَوْلی‌ (۳۴) در رسید آنچه از آن میترسیدی گریز. ,

ثُمَّ أَوْلی‌ لَکَ فَأَوْلی‌ (۳۵) باز در رسید آنچه از آن می‌ترسیدی گریز. ,

أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ می‌پندارد مردم أَنْ یُتْرَکَ سُدیً (۳۶) که او را فرو گذارند ناانگیخت و ناپرسید؟ ,

أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی‌ (۳۷) نه نطفه‌ای بود نخست که بیفکندند. ,

ثُمَّ کانَ عَلَقَةً آن گه پس از آن خونی بسته فَخَلَقَ فَسَوَّی (۳۸) خداوند تو آن را بیافرید و صورت و اندام راست کرد. ,

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثی‌ (۳۹) و از آن دو همتا آفرید نر و ماده. ,

أَ لَیْسَ ذلِکَ بِقادِرٍ عَلی‌ أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتی‌ (۴۰) او که آن را کرد نه توانا است و قادر بر آنکه مردگان را زنده کند. ,

عکس نوشته
کامنت
comment