- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (۲) و بماه که بر پی خورشید ایستد.
2 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (۱) و بآفتاب و برتافتن آن. وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها (۳) و بروز که زمین پیدا کند.
وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها (۴) و بشب که آفتاب بپوشد. ,
وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (۵) و بآسمان و باو که آن را برآورد. ,
وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (۶) و بزمین و باو که آن را بگسترانید. ,
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (۷) و بمردم و باو که آفرینش او راست کرد. ,
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (۸) و در دل او شناخت نهاد تا بدانست بدی خویش و نیکی خویش. ,
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها (۹) پیروز آمد و رسته آن کس که تن خویش باصلاح آورد و هنری کرد. ,
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (۱۰) و با پس ماند و نومید آمد او که تن خویش فرو مایه کرد و گمنام. ,
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها (۱۱) دروغزن گرفت ثمود پیغامبر خویش را بوی اندامی خویش و بناپاکی خویش. ,
إِذِ انْبَعَثَ أَشْقاها (۱۲) آن گه که بخاست آن بدبختتر ایشان. ,
فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ایشان را گفت پیغامبر خدای ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها (۱۳) بازشید و گذارید شتر خدای را و آبشخور او. ,
فَکَذَّبُوهُ دروغزن گرفتند او را فَعَقَرُوها بکشتند او را و پی زدند. ,
فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ در سرایشان پوشید و بر سر ایشان فرو هشت عذاب خداوند ایشان بگناه ایشان فَسَوَّاها (۱۴) ایشان را با زمین یکسان کرد. ,
وَ لا یَخافُ عُقْباها (۱۵) و از سرانجام کرد خویش نترسید. ,