قوله از رشیدالدین میبدی کشف الاسرار و عدة الابرار 46

رشیدالدین میبدی

آثار رشیدالدین میبدی

رشیدالدین میبدی

قوله تعالی: وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً و آن روز که برانگیزانیم ایشان را همه بهم یا مَعْشَرَ الْجِنِّ...

قوله تعالی: وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً و آن روز که برانگیزانیم ایشان را همه بهم یا مَعْشَرَ الْجِنِّ و گوئیم: ای گروه پریان! قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ بس فراوان در دست آوردید از آدمیان وَ قالَ أَوْلِیاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ و گویند موافقان ایشان از مردمان، رَبَّنَا خداوند ما! اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ ما با یکدیگر جهان داشتیم، و در برخورداری بیکدیگر دنیا را باز گذاشتیم وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنا و بدرنگی که ما را نامزد کرده بودی رسیدیم قالَ گوید اللَّه ایشان را: النَّارُ مَثْواکُمْ آتش بودن گاه شما و جای شما خالِدِینَ فِیها جاوید در آن إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ مگر آن مقدار که اللَّه خواست که در آتش نباشند إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (۱۲۸) خداوند تو دانایی است راست دان. ,

وَ کَذلِکَ و هم چنان نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً بدان را در دست یکدیگر میدهیم و فرا یکدیگر میرسانیم و بیکدیگر می‌افکنیم بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۱۲۹) بآن کرد که میکنند. ,

مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ‌ ای گروه پریان و مردمان! لَمْ یَأْتِکُمْ‌ نیامد بشما پیش ازین‌سُلٌ مِنْکُمْ‌ فرستادگانی از شماقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی‌ که میخواندند بر شما سخنان من یُنْذِرُونَکُمْ‌ و شما را بیم می‌نمودند و می‌آگاهانیدند قاءَ یَوْمِکُمْ هذا دیدن روز شما این روز شما هن الُوا مقرّ آیند و گویند:هِدْنا عَلی‌ أَنْفُسِنا گواهی دهیم بر خویشتن غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا و فرهیفته کرد ایشان را زندگانی این جهانی شَهِدُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ‌ و گواهی دهند بر خویشتن‌نَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ‌ (۱۳۰) که درین جهان کافران بودند. ,

ذلِکَ آن أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ از بهر آنست تا بدانند که خدای تو بر آن نیست و نخواست مُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ که مردمان شهرها را هلاک کند به بیداد وَ أَهْلُها غافِلُونَ (۱۳۱) و اهل آن شهرها غافل و ناآگاه. ,

وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ و هر کس را اندازه‌ای است و پایه‌ای مِمَّا عَمِلُوا از آنچه میکنند از نیکی و بدی وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ (۱۳۳) و خداوند تو از آنچه میکنند ناآگاه نیست. ,

وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ و خداوند تو بی‌نیاز است ذُو الرَّحْمَةِ با مهربانی إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ اگر خواهد ببرد شما را از دنیا وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ و تواند که پس شما در زمین نشاند آنچه خواهد از خلق خویش کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّةِ قَوْمٍ آخَرِینَ (۱۳۳) چنان که شما را آفرید از نژاد گروهان دیگر که پیش وا بودند، و توانست. ,

إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ آنچه شما را وعده میدهند و بیم مینمایند آمدنی است وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ (۱۳۴) و شما آن نه‌اید که پیش شید. ,

قُلْ یا قَوْمِ گوی ای قوم! اعْمَلُوا عَلی‌ مَکانَتِکُمْ همین که میکنید میکنید إِنِّی عامِلٌ که من اینکه می‌کنم می‌خواهم کرد فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ آری آگاه شید و بدانید مَنْ تَکُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ که پیروزی سرانجام کراست إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (۱۳۵) ستمکاران بر خویشتن پیروز و سودمند نیایند. ,

وَ جَعَلُوا لِلَّهِ و خدای را کردند و بریدند مِمَّا ذَرَأَ از آنچه آفرید مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ از کشت و چهار پای نَصِیباً بهره‌ای فَقالُوا هذا لِلَّهِ میگفتند این یک تیر اللَّه راست بِزَعْمِهِمْ بآن گزاف گفتن خویش میگفتند وَ هذا لِشُرَکائِنا و آن دیگر تیر را میگفتند که آن انبازان ما است با خدای فَما کانَ لِشُرَکائِهِمْ هر چه انبازان ایشان را بودید فَلا یَصِلُ إِلَی اللَّهِ بخدای نمی‌رسیدید وَ ما کانَ لِلَّهِ و هر چه خدای را بود فَهُوَ یَصِلُ إِلی‌ شُرَکائِهِمْ بانبازان ایشان می‌رسیدید ساءَ ما یَحْکُمُونَ (۱۳۶) بد کار میکردند و کژ داوری و ناسزا بخشی. ,

وَ کَذلِکَ زَیَّنَ و هم چنان برآراست لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فراوانی را از مشرکان قَتْلَ أَوْلادِهِمْ کشتن فرزندان ایشان شُرَکاؤُهُمْ انبازان ایشان لِیُرْدُوهُمْ تا ایشان را هلاک میکردند وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ و دین ایشان بر ایشان شوریده میکردند وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ و اگر خدا خواستی که ایشان نکنند ما فَعَلُوهُ نکردندی فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ (۱۳۷) گذار ایشان را و آن دروغ که میسازند. ,

وَ قالُوا و گفتند هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ آن چهارپایان را و آن کشت را که خود حرام کرده بودند بتان را حِجْرٌ که آن حرام است و محرم بر خلق لا یَطْعَمُها بنچشد آن را إِلَّا مَنْ نَشاءُ مگر آنکه میخواهیم بِزَعْمِهِمْ بگزاف گفت ایشان وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها و چهار پایانی که پشتهای ایشان حرام میداشتند بر نشستن وَ أَنْعامٌ لا یَذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا چهارپایانی که بر کشتن آن خدای را نام نمی‌بردند افْتِراءً عَلَیْهِ این همه میکردند بدروغ ساختن بر خدای سَیَجْزِیهِمْ پاداش دهد اللَّه ایشان را بِما کانُوا یَفْتَرُونَ (۱۳۸) بآن دروغها که میگفتند. ,

وَ قالُوا ما فِی بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ و میگفتند آنچه در شکمهای این جانوران است از بار خالِصَةٌ لِذُکُورِنا حلال است مردان ما را خوردن آن وَ مُحَرَّمٌ عَلی‌ أَزْواجِنا و حرام کرده است بر زنان ما خوردن آن، وَ إِنْ یَکُنْ مَیْتَةً و اگر آنچه در شکم آبستن بود مرداری بود فَهُمْ فِیهِ شُرَکاءُ خوردن آن مردان و زنان را حلالست سَیَجْزِیهِمْ وَصْفَهُمْ آری پاداش دهد اللَّه ایشان را بآن صفت که میکردند إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (۱۳۹) اللَّه دانای است راست دان. ,

قَدْ خَسِرَ زیان کار شدند و نومید ماندند الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ ایشان که فرزندان خویش را کشتند سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ بسست رأیی و بی‌خردی بی‌هیچ دانش وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ و حرام کردند آنچه اللَّه ایشان را روزی کرده بود افْتِراءً عَلَی اللَّهِ بدروغ نهادن بر خدای قَدْ ضَلُّوا بیراه شدند و گم گشتند وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ (۱۴۰) و بر راه راست نبودند. ,

عکس نوشته
کامنت
comment