- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: «وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ» و دادیم ابراهیم را راه شناسی او و بهی دانستن از پیش، «وَ کُنَّا بِهِ عالِمِینَ» (۵۱) و دانستیم ما که کی باید داد او را آن. ,
«إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ» پدر خویش را گفت و قوم خویش را «ما هذِهِ التَّماثِیلُ» این چه تندیسهاست، «الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ» (۵۲) که شما آن را پرستگارانید؟ ,
«قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِینَ» (۵۳) گفتند پدران خویش را پرستگاران آن یافتیم. ,
«قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ» گفت تا بودید شما و پدران شما همه، «فِی ضَلالٍ مُبِینٍ» (۵۴) در گمراهی آشکارا بودید. ,
«قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ» (۵۵) گفتند این راستست که بما آوردی یا تو از بازیگرانی. ,
«قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» گفت که خداوند شما خداوند آسمان و زمینست، «الَّذِی فَطَرَهُنَّ» او که بتان شما را او آفرید، «وَ أَنَا عَلی ذلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ» (۵۶) و من بر آن شما را از گواهی دهانم. ,
«وَ تَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنامَکُمْ» و بخدای که من سازی سازم برین بتان شما، «بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ» (۵۷) پس هنگامی که شما شوید جایی پشت بر ایشان. ,
«فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً» آن بتان ایشان را ریزه ریزه کرد، «إِلَّا کَبِیراً لَهُمْ» مگر آن بزرگتر بتی که ایشان را بود، «لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ» (۵۸) مگر با ابراهیم گروند. ,
«قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا» گفتند این با خدایان ما که کرد، «إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ» (۵۹) که او از ستمکارانست. ,
«قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ» گفتند میشنیدیم از جوانی که ایشان را بد میگفت، «یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ (۶۰)» ابراهیم گویند او را. ,
«قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلی أَعْیُنِ النَّاسِ» گفتند او را بر دیدار چشمهای مردمان آرید و باز نمائید، «لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ» (۶۱) تا گواهی دهند،. ,
«قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهِیمُ» (۶۲) گفتند انی تو کردی بخداوندان ما ای ابراهیم؟ ,
«قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا» گفت این بزرگ ایشان کرد آنک، «فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ» (۶۳) بپرسید از ایشان اگر سخن گویند. ,
«فَرَجَعُوا إِلی أَنْفُسِهِمْ» با یکدیگر گشتند. «فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ» (۶۴) و یکدیگر را گفتند شمائید که ستمکارید. ,
«ثُمَّ نُکِسُوا عَلی رُؤُسِهِمْ» پس برگرداند ایشان را و بر سر افکندند، «لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ» (۶۵) ابراهیم را گفتند دانستهای تو که بتان آن نیستند که سخن گویند. ,
«قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» ابراهیم گفت میپرستید جز از اللَّه تعالی، «ما لا یَنْفَعُکُمْ شَیْئاً وَ لا یَضُرُّکُمْ» (۶۶) چیزی که سود ندارد و بکار نیاید شما را هیچ و گزندی نکند شما را. ,
«أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» اف شما را و آن را که میپرستید جز از اللَّه تعالی، «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (۶۷) که خواری و ناتوانی ایشان بدیدند ناسزایی ایشان در نمییابند. ,
«قالُوا حَرِّقُوهُ» گفتند بآتش بسوزید ابراهیم را، «وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ» و خدایان خویش را بکار آیید و یاری دهید، «إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ» (۶۸) اگر هیچیز خواهید کرد. ,
«قُلْنا یا نارُ» گفتیم ای آتش، «کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ» (۶۹) سرد گرد و سلامت بر ابراهیم. ,
«وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً» و سازی خواستند ابراهیم را، «فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِینَ» (۷۰) و ما ایشان را زیان کارتر و نومیدتر همه زیان کاران و نومیدان کردیم. ,
«وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً» رهانیدیم ابراهیم و لوط را، «إِلَی الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِینَ» (۷۱) و بردیم ایشان را بآن زمین که برکت کردیم در آن جهانیان را. ,
«وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ» و ابراهیم را اسحاق بخشیدیم، «وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً» و یعقوب بافزونی، «وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ» (۷۲) و همه را نیکان کردیم. ,
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً» و ایشان را پیشوایان کردیم، «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» تا راه مینمودند خلق را بفرمان و پیغام ما، «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ» و فرمان دادیم و پیغام بایشان نیکیها کردن، «وَ إِقامَ الصَّلاةِ» و نماز بپای داشتن «وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ» و زکاة دادن، «وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ» (۷۳) و ما را پرستگاران بودند. ,
«وَ لُوطاً آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً» و دادیم لوط را راست دانی و باریک دانی و دانش، «وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْقَرْیَةِ» و برهانیدیم او را از آن شهر، «الَّتِی کانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ» که مردمان آن بدها میکردند، «إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمَ سَوْءٍ» که ایشان گروهی بد بودند، «فاسِقِینَ» (۷۴) از فرمان برداری بیرون. ,
«وَ أَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا» و او را در آوردیم در بخشایش خویش، «إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ» (۷۵) «وَ نُوحاً إِذْ نادی مِنْ قَبْلُ» و یاد کن نوح را که آواز داد پیش از ابراهیم، «فَاسْتَجَبْنا لَهُ» پاسخ کردیم او را، «فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ» (۷۶) برهانیدیم او را و کسان او را از آن اندوه بزرگ. ,
«وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا» و یاری دادیم او را بر آن قوم که دروغ میشمردند سخنان ما را، «إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمَ سَوْءٍ» ایشان قومی بد بودند، «فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ» (۷۷) بآب بکشتیم ایشان را همه. ,