- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ و این انیز دستی است ترا بر من که سپاس نهی بآن بر من أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ (۲۲) که قوم مرا به بندگی گرفتی تا من در میان شما بالیدم و در دست تو برآمدم. ,
قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِینَ (۲۳) فرعون گفت: خدای جهانیان خود چه چیزست ؟ ,
قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا (ع) گفت: خداوند آسمانها و زمینها و هر چه در میان آن، إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ (۲۴). اگر این سخن را بیگمان خواهید بود. ,
قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ (۲۵)، ایشان را گفت که گرد او بودند: نمینیوشید؟ ,
قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ (۲۶) گفت: خداوند شما و خداوند پدران پیشینیان شما. ,
قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ (۲۷) گفت: این رسول شما که بشما فرستادند براستی که دیوانه است. ,
قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما گفت: خداوند دو نیمه جهان، جای برآمد روز و فروشدن آن و آنچه میان آن، إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (۲۸) اگر میدریابید. ,
قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی گفت: اگر خدایی گیری جز زمن، لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ (۲۹) چنان کنم که از زندانیان باشی. ,
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ (۳۰) گفت: و اگر چیزی آرم بتو چیزی پیدا آشکارا. ,
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۳۱) گفت: پس بیار آن را اگر از راستگویانی. ,
فَأَلْقی عَصاهُ عصای خویش را بیوکند فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ (۳۲) چون بنگریست آن ماری بود بزرگ آشکارا. ,
وَ نَزَعَ یَدَهُ و دست راست خویش بیرون کشید فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرِینَ (۳۳) آن دست او را دید سپید روشن تاونده نگرندگانرا. ,
قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ گفت: مهینان ایشان را که گرد بر گرد او بودند: إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ (۳۴) آن مرد براستی جادویی است استاد دانا. ,
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ میخواهد که بیرون کند شما را از زمین شما بجادویی خویش فَما ذا تَأْمُرُونَ (۳۵). چه فرمائید شما در کار او. ,
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ گفتند با پس کن او را و برادر او را. وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ (۳۶) و در شارستانهای خویش فراهم آورندگان فرست. ,
یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ (۳۷) تا بتو آرند هر جادویی دانا که هست. ,
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ فراهم آورند جادوان، لِمِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ (۳۸) هنگام روزی را دانسته و نامزد کرده. ,
وَ قِیلَ لِلنَّاسِ و مردمان را گفتند هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (۳۹) هستید شما آن را که فراهم آئید؟ ,
لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ تا ما از آن سوی باشیم که جادوان از آن سویند، إِنْ کانُوا هُمُ الْغالِبِینَ (۴۰) اگر ایشان به آیند. ,
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ چون جادوان آمدند قالُوا لِفِرْعَوْنَ فرعون را گفتند: أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبِینَ (۴۱) ما را مزدی هست اگر ما به آییم؟ ,
قالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ (۴۲) گفت: آری وانگه شما براستی که از نزدیک کردگان باشید. ,
قالَ لَهُمْ مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (۴۳) موسی گفت: ایشان را بیفکنید آنچه بخواهید افکند. ,
فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ بیفکندند رسنها و چوبهای خویش، وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (۴۴) و گفتند بخدایی فرعون که ما به آییم. ,
فَأَلْقی مُوسی عَصاهُ بیوکند موسی عصای خویش، فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ (۴۵) تا که میفروبرد تیز آنچه ایشان ساختند. ,
25 فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ ساجِدِینَ (۴۶) جادوان را بیفکندند بر روی سجده بران. قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِینَ (۴۷).
رَبِّ مُوسی وَ هارُونَ (۴۸). گفتند بگرویدیم بخداوند جهانیان خداوند موسی و هارون. ,
قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ گفت ایمان آوردید او را پیش از آن که دستوری دادم شما را؟، إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ جز زان نیست که مهتر و استادتر شما آمد و جادویی آموخت شما را، فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ. ,
که زود باشد که بدانید. لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ دستها و پاهای شما را ببرم چپ و راست. وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ (۴۹) و شما را بیاویزم همگان. ,
قالُوا لا ضَیْرَ گفتند. گزند نیست، باک نیست. إِنَّا إِلی رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (۵۰) ما با خداوند خویش گشتیم. ,
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا ما امیدواریم که بیامرزد ما را خداوند ما گناهان ما. أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ (۵۱) آن گه که ما اوّل گرویدگان باشیم. ,
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی و پیغام کردیم بموسی، أَنْ أَسْرِ بِعِبادِی که بشب ببر بندگان مرا إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ (۵۲) تا ایشان از پس شما بیایند. ,
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ (۵۳) فرعون در شارستانها مردم انگیزندگان فرستاد. ,
إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ (۵۴) گفت: اینان تنی چندند سخت اندک، وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ (۵۵) و ایشان ما را بدرد خشم آوردهاند. ,
وَ إِنَّا لَجَمِیعٌ حاذِرُونَ (۵۶) و ما انبوهیم هام پشت بهم ساخته. ,
فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ، وَ کُنُوزٍ (۵۷) بیرون آوردیم ایشان را از بهشتها و چشمههای روان ,
و گنجها وَ مَقامٍ کَرِیمٍ (۵۸)، کَذلِکَ و جایگاههای بناز ,
چنان وَ أَوْرَثْناها بَنِی إِسْرائِیلَ (۵۹) و فرا بنی اسرائیل دادیم از کشته بازمانده. ,
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ (۶۰) در پی ایشان نشستند تا برآمد آفتاب. ,
فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ چون هام دیدار شد هر دو گروه با یکدیگر، قالَ أَصْحابُ مُوسی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ (۶۱) یاران موسی گفتند در ما رسیدند. ,
قالَ کَلَّا گفت موسی نه نه چنین نرسند، إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ (۶۲) خداوند من با من مرا راه مینماید. ,
فَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ پیغام دادیم بموسی و فرمان که بعصای خویش دریا بزن! فَانْفَلَقَ بشکافت دریا، فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ (۶۳) تا هر پارهای ازو چون کوهی بگشت بزرگ. ,
وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِینَ (۶۴) و تنگ درآوردیم آنجا دیگران را. ,
وَ أَنْجَیْنا مُوسی وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ (۶۵) و رهانیدیم موسی را و هر که با وی بود همگان. ,
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ (۶۶) پس بآب بکشتیم دیگران را. ,
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً در آن عبرتی است، وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۶۷) و بیشتر مردمان گرونده نیستند. ,
وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۶۸) و خداوند تو توانای است مهربان. ,