- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (۴۶) آن را که میترسد از ایستاد نگاه پیش خداوند خویش، او راست دو بهشت. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۷) بکدام از نعمتهای خداوند خویش خداوند خویش را مینااستوار گیرید ای آدمیان و پریان. ,
ذَواتا أَفْنانٍ (۴۸) آن دو بهشت پر درختانست و پر شاخها آن و با گوناگون نعمتها و شادیها. ,
4 فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۹). فِیهِما عَیْنانِ تَجْرِیانِ (۵۰). در آن دو بهشت دو چشمه روانست.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۱). ,
فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَةٍ زَوْجانِ (۵۲) در آن دو بهشت از هر میوه دو جفت است، دو طعم و دو رنگ و دو بوی. ,
7 فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۳). مُتَّکِئِینَ عَلی فُرُشٍ، بازنشستگاناند خفتگان بر جامها باز گسترده.
بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ آسترها آن فراش از دیبا ستبر. ,
وَ جَنَی الْجَنَّتَیْنِ دانٍ (۵۴) و میوه آن دو بهشت از دست چنندگان نزدیک ,
10 فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۵). فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ، در آن فراشها کنیزکاناند فرو داشته چشمان.
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (۵۶)، دست بایشان نبرده هیچ آدمی و نه پری. ,
12 فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۷). فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۵۹).
13 کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (۵۸)، گویی که آن کنیزکان مرواریداند و یاقوت. هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ (۶۰)، هست پاداش نیکویی مگر هم نیکویی..؟.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۱). ,
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ (۶۲). و جز از آن دو بهشت دو بهشت دیگرند. ,
16 فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۳) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۵).
17 مُدْهامَّتانِ (۶۴) دو بهشت سخت ژرف رنگ و سیراب رنگ. هِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ (۶۶)
، در آن دو چشمهاند که آب از بوم بهشت برمیاندازند و برمیجوشند. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۷). ,
فِیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ (۶۸)، در آن دو بهشت میوههاست و خرما ستان و انار. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۶۹). ,
فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ (۷۰)، در آن بهشتها کنیزکاناند نیکان در آفرینش و در خوی، نیکواناند در چهره و در روی. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۱). ,
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ (۷۲)، سیاه چشماناند از چشمها بیگانگان نگه داشته و در خیمها بداشته. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۳). ,
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (۷۴) خالی ندید ایشان را پیش از خداوندان ایشان هیچ کس نه مردم نه پری. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۵). ,
مُتَّکِئِینَ عَلی رَفْرَفٍ خُضْرٍ بناز نشستگاناند بر رفرف سبز در باغها رنگارنگ، وَ عَبْقَرِیٍّ حِسانٍ (۷۶)، و بساطها گران مایه نیکو. ,
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۷۷). ,
تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ، چون پاک است و بیعیب خداوند تو، ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ (۷۸)، خداوند با بزرگواری و بندهنوازی. ,