- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
قوله تعالی: «وَ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنِی إِسْرائِیلَ» الآیة... ,
کثرة ذکر اللَّه عزّ و جل لموسی (ع) فی القرآن من امارات اکرامه و علامات محبّته، کسی را که دوست دارند ذکر وی بسیار کنند، مصطفی (ص) گفت:«من احب شیئا اکثر ذکره» ,
کسی که چیزی دوست دارد پیوسته نام آن چیز میبرد و ذکر وی میکند نبینی خداوند جهان و کردگار مهربان جلّ جلاله و تقدّست اسمائه که موسی را گفت: «وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی» من دوستی خود بر تو افکندم، لا جرم بنگر تا در قرآن چند جایگاه است ذکر موسی: میقات موسی، طور موسی، وعده موسی، غربت موسی، مناجات موسی، برادر موسی، خواهر موسی، مادر موسی، همراه موسی، دریای موسی، فرعون موسی، رنج موسی، نواخت موسی هیچیز نگذاشت از احوال و اخلاق موسی که نه در قرآن یاد کرد و مؤمنان را بسماع آن شاد کرد، تا بدانی که یاد کرد فراوان بار درخت دوستی است و نشان راه دوستی «وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ» الآیة... حکم راندیم و قضا کردیم و کار از غیب بیرون آوردیم تا با خلق نمائیم که آن همه ما بودیم و همه مائیم، در ازل ما بودیم و در ابد مائیم، نیک و بد بارادت ماست، نفع و ضرّ بتقدیر ماست، کائنات و محدثات محکوم تکلیف و مقهور تصریف ماست، از ازل تا جاودان علم ما بر همه روان و ما را بر همه حکم و فرمان، وجود شما که خلایقاید و عدم شما بر درگاه جلال ما یکسانست، نه در هستی شما ما را منفعت، نه در نیستی شما ما را مضرّت، نه کمال عزّت ما را بطاعت شما حاجت. ,
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ان احسنتم فثوابکم اکتسبتم و ان اسأتم فعذابکم اجتلبتم و الحقّ اعزّ من ان یعود الیه من افعال عبده زین أو شین جلال عزّت احدیّت و کمال صمدیت از آن عزیزتر و پاک تر که بطاعت مطیعان او را زینی بود یا از معصیت عاصیان درو شینی آید، اگر نیک مرد آیی خود را سود کنی، و اگر بد مرد باشی بر خود زیان آری جلال احدیّت ما را جمال صمدیت بس: ,
5 و لوجهها من وجهها قمر و لعینها من عینها کحل
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ» درجه عامه مؤمنان است در اعمال ایشان، باز درجه خواص در اعمال و احوال چنانست که بو یزید گفت در اشارت این آیت: من عمل لنفسه لا یعمل للَّه و من عمل للَّه لا یعمل لنفسه و لا یراها. و قال ابو سلیمان الدّارانی: العمّال فی الدّنیا یعملون علی وجوه کلّ فی عمله یطلب حظّه فجاهل عمل علی الغفلة و عامل عمل علی العادة و خائف عمل علی الرّهبة و متوکل عمل علی الفراغة و زاهد عمل علی الخلوة و صدّیق عمل علی المحبّة و عمّال اللَّه اقل من القلیل. ,
«عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ» این آیت امید داران را دست آویزی قوی است و نواختی نیکو، ای عسی من ربّاکم و بلطفه غذّاکم ان یرحمکم، آن خداوند که رایگان ترا بفضل خود بیافرید و بنعمت خود بپرورد و بلطف در حفظ و عنایت خود بداشت و از آفات و مکاره نگاه داشت، امیدست که بسرانجام رحمت کند و کاری که خود در گرفت بفضل خود بسر برد، «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا» قال سهل بن عبد اللَّه: ان عدتم الی الفرار منّا عدنا الی اخذ الطّریق علیکم لترجعوا الینا، این همچنانست که مصطفی (ص) گفت حکایت از اللَّه تعالی جلّ جلاله: اذا علمت انّ الغالب علی قلب عبدی الاشتغال بی جعلت شهوة عبدی فی مسئلتی و مناجاتی، فاذا کان عبدی کذلک فاراد ان یسهو عنّی حلت بینه و بین السّهو عنّی. ,
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» قرآن دلیلی ظاهرست و رهروان را و چراغی روشن جویندگان را، همی اهل حق را دل گشاید و بسوی حق راه نماید، پس اگر جوینده با تقصیر بود و در نظر وی قصور بود و از عنایت حق دور بود قرآن مرور اسباب ضلالت و عمایت بود، چنانک اللَّه تعالی گفت: «وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی»، نه از آنک در دلیل قصور آمد که دلیل همانست که چراغ هدی از نور اعظم تابانست امّا نگرنده قاصر آمد و از دیدار آن محجوب همچون نور روز که جهان از آن پرست و نابینا از آن محروم: خورشید نه مجرم ار کسی بینا نیست. ,
«وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ» الآیة... قال سهل: اسلم الدّعوات الذکر و ترک الاختیار فی الدّعاء و السّؤال، لانّ فی الذّکر الکفایة و ربّما یدعو الانسان و یسئل ما فیه هلاکه و هو لا یشعر الا تری انّ اللَّه یقول: «وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ» و الذّاکر علی الدّوام التّارک للاختیار فی الدّعاء و السّؤال مبذول له افضل الرّغائب و ساقط عنه آفات السّؤال و الاختیار. ,
قال النّبی (ص) حاکیا عن ربّه: من شغله ذکری عن مسئلتی اعطیته افضل ما اعطی السّائلین. ,