- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشکل از هرزه دوی جز به تب و تاب رسی پا به دامن نشکستی که به آداب رسی
2 مخمل کارگه غفلتی ای بیحاصل سعی بیداریت این بس که تو تا خواب رسی
3 آنقدر بر در اظهار مبر حاجت خویش که به خفتکده منت احباب رسی
4 رمز اقبال جهان واکشی از ادبارش گر به شاگردی شاگرد رسن تاب رسی
5 منت آلوده مکن چارهٔ زخم دل کس ترسم از مرهم کافور به مهتاب رسی
6 بی عرق نیست دل از خجلت تعمیر جسد برمدار آنهمه این خاک که تا آب رسی
7 ماهی قلزم حرص آب دگر میخواهد عطشت کم شود آندم که به قلاب رسی
8 سیر این بحر دلیل سبق غیرتهاست گرد خود گرد زمانی که به گرداب رسی
9 نشئه پیمایی کیفیت تاک آسان نیست وا شود عقدهٔ دل تا به می ناب رسی
10 ختم غواصی دریای یقینت این است که ز هر قطره به آن گوهر نایاب رسی
11 واصل کعبهٔ تحقیق ادب کوشانند سر به زانو نه و دیدی که به محراب رسی
12 راهی از مقصد بسمل نگشودی هیهات تا به ذوق طلب بیدل بیتاب رسی