- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهای قند چه داند که در جهان چند است کسی که همدم آن پسته شکر خند است
2 بیا که جای تو خالی است در حوالی چشم اگر بگریه من خاطر تو خورسند است
3 زمن بدلبر پرخاشجو که گوید باز بیا که دل بعتاب تو آرزومند است
4 دل اربنوش دهانت طمع برد چه عجب که بنده را همه جا چشم بر خداوند است
5 اگر نه باورت آید قسم بان سر زلف که نقض عهد ارادت نه شرط و گنداست
6 روان مریم اگر غیرت آورد چه عجب بر آنعقیله که حوّای چونتو فرزند است
7 اگر بفصل خزان میل بوستان داری بیا که دامن مابی رخت گل آکنداست
8 فدای عشق که درهم شکست شیشه ما شکستنی که به از صد هزار پیوند است
9 خمید قامتم از بار التیام رقیب نگفت کاین تن گاهی نه کوه الوند است
10 مرا بحسن وفا و ترا بخوی جفا بر آن نیم که بدور زمانه مانند است
11 دلا بیا که بخوان لب نگار امروز صلای پسته و بادام و شکر و قند است
12 ضرورتست که در دام جان دهد نیّر چنین که حلقه موی تو بند در بند است