1 جای کرد از بهر بودن کازهای زان که کرده بودشان اندازهای
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور
2 که باز شانه کند همچو باد سنبل را به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور
1 کس فرستاد به سر اندر عیار مرا که: مکن یاد به شعر اندر بسیار مرا
2 وین فژه پیر ز بهر تو مرا خوار گرفت برهاناد ازو ایزد جبار مرا
1 جهانا! چه بینی تو از بچگان که گه مادری، گاه مادندرا؟
2 نه پاذیر باید تو را نه ستون نه دیوار خشت و نه زآهن درا
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به