1 جای کرد از بهر بودن کازهای زان که کرده بودشان اندازهای
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود
2 سپید سیم زده بود و در و مرجان بود ستارهٔ سحری بود و قطره باران بود
1 جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد
2 درست و راست کناد این مثل خدای ورا اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد
1 جوان بودم و پنبه فخمیدمی چو فخمیده شد دانه برچیدمی
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **