1 زحمت مکش طبیب که این تب نمیرود بی شربت بنفشهٔ آن لب نمیرود
2 تا بی ز مهر در دلم آنمه فکنده است تا تاب او ز دل نرود تب نمیرود
3 بیمار عشق به نشود جز به وصل دوست این درد دل بناله یا رب نمیرود
4 تا چند در فراق برم انتظار وصل آن روز خود نیامد و این شب نمیرود
5 بار فراق چند تواند کشید دل این جان سخت بین که ز قالب نمیرود
6 ساقی بیا و لب به لبم نه که این خمار از سر بغیر جام لبالب نمیرود
7 عشق بتان وسیله عشق خداست لیک فیض از وسیله جانب مطلب نمیرود
دیدگاهها **