مردم شهرم به می‌خوردن از اوحدی مراغه‌ای غزل 318

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

مردم شهرم به می‌خوردن ملامت می‌کنند

1 مردم شهرم به می‌خوردن ملامت می‌کنند ساقیا، می ده، بهل، کایشان قیامت می‌کنند

2 روی در محراب و دل پیش تو دارند، ای پسر پیشوایانی که مردم را امامت می‌کنند

3 هر مقامی را بگردیدند سیاحان، کنون بر سر کوی تو آهنگ اقامت می‌کنند

4 بر در مسجد گذاری کن، که پیش قامتت در نماز آیند آنهایی که قامت می‌کنند

5 صوفیان کز حلقهٔ زلفت بجستند، این زمان داده‌اند انصاف و ترتیب غرامت می‌کنند

6 باغبانان خدمت سرو و گل اندر بوستان سال و مه بر یاد آن رخسار و قامت می‌کنند

7 هم بزیر لب به دشنامی جوابی می‌فرست عاشقانی را که زیر لب سلامت می‌کنند

8 مردم چشمت به نشترهای مژگان چو تیر سینهٔ ما را چرا چندین حجامت می‌کنند

9 اوحدی را از جهان چشم سلامت بود، لیک خال و زلفت خاک در چشم سلامت می‌کنند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر