- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جزای حسن عمل در شریعت عربیست به عرف عفو نکردن گناه بی ادبیست
2 سواد دل ز می سالخورده روشن کن که عینک بصرش ز آبگینه حلبیست
3 قبول بی هنران ز التفات معشوق است عنایت ازلی را نشانه بی سببیست
4 جمال حال شود ترجمان استحقاق دلیل آب جگر تفتگی و تشنه لبیست
5 ز من مشاطه بستان صداق می طلبد هنوز دختر رز در سرایچه عنبیست
6 بگو که رفتم و قسمت نشد که دریابم که نارسیدن سالک نشان بی طلبیست
7 ز دوست روی مگردان و تن به فرمان ده که هر که صاحب این حال شد، ولی و نبیست
8 خلاف رسم درین عهد خرق عادت دان که کارهای چنین از شمار بوالعجبیست
9 شب سیاه صباح سفید می آرد چراغ مطلب از دودمان بولهبیست
10 به تیغ قطع ارادت نمی شود ما را خلوص بندگی ما شرافت نسبیست
11 مگو ز دوست، ملالت بود «نظیری » را که مستی سحری از نیاز نیم شبیست