جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ریگ از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2474

غزل 2474 ام از 6329 غزلیات

ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی

1 ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی لایق خرکمان من نیست در این جهان زهی

2 بحر کمینه شربتم کوه کمینه لقمه‌ام من چه نهنگم ای خدا بازگشا مرا رهی

3 تشنه‌تر از اجل منم دوزخ وار می‌تنم هیچ رسد عجب مرا لقمه زفت فربهی

4 نیست نزار عشق را جز که وصال داروی نیست دهان عشق را جز کف تو علف دهی

5 عقل به دام تو رسد هم سر و ریش گم کند گر چه بود گران سری گر چه بود سبک جهی

6 صدق نهنده هم تویی در دل هر موحدی نقش کننده هم تویی در دل هر مشبهی

7 نوح ز اوج موج تو گشته حریف تخته‌ای روح ز بوی کوی تو مست و خراب و والهی

8 خامش باش و بازرو جانب قصر خامشان باز به شهر عشق رو ای تو فکنده در دهی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی

شاعر شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی چه کسی است ؟

شاعر شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی چیست ؟

قالب شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی غزل است

مضمون اصلی شعر ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر