-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مریض را چو عیادت کشد دوا چکند کس بپرسش یک شهر آشنا چکند
2 چو شانه نوبت چاکم بسینه افتادست بدست شوق همین چاک یک قبا چکند
3 گرفتم اینکه سر همتم زچرخ گذشت کسی بکوتهی بخت نارسا چکند
4 بدیده کاسه همسایه دل اگر ندهد دو شیشه خون جگر با خمار ما چکند
5 مپرس حال دل آندم که در حدیث آئی کریم چون گهرافشان شود گدا چکند
6 بهر نواله گرم استخوان دهد ای بخت تو خود بگو که درین قحط پس هما چکند
7 کلیم شکوه ز توفیق چند شرمت باد تو چون بره ننهی پای رهنما چکند