- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شور جنون درقفسی با همه بیگانه برآ یک دو نفس ناله شو و از دل دیوانه برآ
2 تاب وتب سبحه بهل، رشتهٔ زنارگسل قطرهٔ می! جوش زن و برخط پیمانهبرآ
3 اشککشد تا بهکجا ساغر ناموس حیا شیشه به بازار شکن، اندکی از خانه برآ
4 چون نفس از الفت دل پای توفرسود بهگل ریشهٔ وحشت ثمری از قفس دانه برآ
5 چرخکلید در دل وقف جهادت نکند اره صفتگو دم تیغت همه دندانه برآ
6 نیست خراباتجنون عرصهٔ جولان فنون لغزش مستانه خوش است آبله پیمانه برآ
7 کرده فسون نفست، غرهٔ عشق وهوست دود چراغیکه نهای از دل پروانه برآ
8 تا ز خودتنیست خبر درتهخاکست نظر یک مژه برخویشگشاگنج زویرانه برآ
9 ما ومن عالمدون جملهفریب است وفسون رو به در خواب زن ازکلفت افسانه برآ
10 بیدل ازافسونگریات خرسوبز آدمنشود چنگ به هرریش مزن ازهوس شانه برآ