نخل امید ز بار افتادست از کلیم غزل 100

نخل امید ز بار افتادست

1 نخل امید ز بار افتادست با غم از چشم بهار افتادست

2 بیحسابست همان درد دلم نفسم گر بشمار افتادست

3 گریه زین تخم که بر سینه فشاند ناله ها آبله دار افتادست

4 برد بر سر کشیم سرکوبی حیف دستم که زکار افتادست

5 درد را در خور طاقت بدهند شعله در جان شرر افتادست

6 دل زمانیست حق رهگذراست هرچه در راهگذار افتادست

7 در دکانم ز کسادی چه که نیست گرد بر روی غبار افتادست

8 اضطراب نگهت از دل ماست باز چشمت بشکار افتادست

9 حسن تو با همه بی پروائی در پی خون بهار افتادست

10 همه جا آه کلیم از پی دوست گرد دنبال سوار افتادست

عکس نوشته
کامنت
comment