- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درد رسوایی نخواهد داشت درمان ای طبیب خویش را رسوا مکن ما را مرنجان ای طبیب
2 هست بهبود تو در ترک علاج درد من چون ندارد فکر بهبود من امکان ای طبیب
3 خون گشودن از رگ تن چیست گر داری مدد شوق لعلش را برون آر از رک جان ای طبیب
4 هیچ شربت نیست بهر دفع سودایم مفید غیر یاد وصل و ذکر لعل جانان ای طبیب
5 می کشی از غم مرا ظاهر بکن بهر خدا درد پنهان مرا پیش رقیبان ای طبیب
6 من نمی خواهم که این درد دل پنهان من بر تو هم ظاهر شود از تو چه پنهان ای طبیب
7 کشته است از غصه مانند تو صد بی درد را چاره درد فضولی نیست آسان ای طبیب