خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

دردا که دل نماند و بر از خاقانی شروانی قصیده 59

قصیده 59 ام از 1365 قصاید

دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند وز یار یادگار دلم یاد کرد ماند

2 بر شاخ عمر برق گذشت و خزان رسید یک نیمه زو سیاه و دگر نیمه زرد ماند

3 بر نخل بخت و گلبن امیدم ای دریغ خار بلا بماند، نه خرما نه ورد ماند

4 عمرم بشد به پای شب و روز و غم گذاشت موکب دو اسبه رفت و همه راه‌گرد ماند

5 دل نقشی از مراد چو موم از نگین گرفت یک لحظه جفت بود و همه عمر فرد ماند

6 گردون نبرد ساخت به خون‌ریز با دلم در دیده خون دل ز نشان نبرد ماند

7 خاقانیا چه ماند تو را کاندهش خوری؟ کانده دلت بخورد و جگر نیم خورد ماند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند

شاعر شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند چه کسی است ؟

شاعر شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند خاقانی شروانی می باشد.

شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند چیست ؟

قالب شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند قصیده است

مضمون اصلی شعر دردا که دل نماند و بر او نام درد ماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر