جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 59

مثنوی معنوی 59 ام از 6329 دفتر ششم

آن یکی می‌شد به ره سوی دکان

1 آن یکی می‌شد به ره سوی دکان پیش ره را بسته دید او از زنان

2 پای او می‌سوخت از تعجیل و راه بسته از جوق زنان هم‌چو ماه

3 رو به یک زن کرد و گفت ای مستهان هی چه بسیارید ای دخترچگان

4 رو بدو کرد آن زن و گفت ای امین هیچ بسیاری ما منکر مبین

5 بین که با بسیاری ما بر بساط تنگ می‌آید شما را انبساط

6 در لواطه می‌فتید از قحط زن فاعل و مفعول رسوای زمن

7 تو مبین این واقعات روزگار کز فلک می‌گردد اینجا ناگوار

8 تو مبین تحشیر روزی و معاش تو مبین این قحط و خوف و ارتعاش

9 بین که با این جمله تلخیهای او مردهٔ اویید و ناپروای او

10 رحمتی دان امتحان تلخ را نقمتی دان ملک مرو و بلخ را

11 آن براهیم از تلف نگریخت و ماند این براهیم از شرف بگریخت و راند

12 آن نسوزد وین بسوزد ای عجب نعل معکوس است در راه طلب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان

شاعر شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان چه کسی است ؟

شاعر شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان چیست ؟

قالب شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر آن یکی می‌شد به ره سوی دکان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر