1 دگر ره گفت اگر جان هست حاصل نه نقش کالبدها هست باطل؟
2 چو میبینم بخواب این نقشها چیست نگهدارنده این نقشها کیست؟
3 جوابش داد کز چندین شهادت خیال مردم را با تست عادت
4 چو گردد خواب را فکرت خریدار در آن عادت شود جانها پدیدار
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 نکیسا در ترنم جادوی ساخت پس آنگه این غزل در راهوی ساخت
2 بساز ای یار با یاران دلسوز که دی رفت و نخواهد ماند امروز
1 نشسته شاه روزی نیم هشیار به امیدی که گردد بخت بیدار
2 در آمد قاصدی از ره به تعجیل ز هندستان حکایت کرد با پیل
1 چو برزد بامدادان خازن چین به درج گوهرین بر قفل زرین
2 برون آمد ز درج آن نقش چینی شدن را کرده با خود نقش بینی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به