آن از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 74

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آن یکی می‌رفت در مسجد درون

1 آن یکی می‌رفت در مسجد درون مردم از مسجد همی‌آمد برون

2 گشت پرسان که جماعت را چه بود که ز مسجد می برون آیند زود

3 آن یکی گفتش که پیغامبر نماز با جماعت کرد و فارغ شد ز راز

4 تو کجا در می‌روی ای مرد خام چونک پیغامبر بدادست السلام

5 گفت آه و دود از آن اه شد برون آه او می‌داد از دل بوی خون

6 آن یکی گفتا بده آن آه را وین نماز من ترا بادا عطا

7 گفت دادم آه و پذرفتم نماز او ستد آن آه را با صد نیاز

8 شب بخواب اندر بگفتش هاتفی که خریدی آب حیوان و شفا

9 حرمت این اختیار و این دخول شد نماز جملهٔ خلقان قبول

عکس نوشته
کامنت
comment