1 ای آنکه دلم ز عشق شیدا سازی انگور دهی باده تمنا سازی
2 گر جهد کنی شراب گردد انگور ور صبر کنی ز غوره حلوا سازی
1 چو بی وجود خداوندگار آسایش حرم بود بخرد و بزرگ این کشور
2 دوباره نامه نبشتند مفتیان مهین بمیر فرخ دانش پژوه دانشور
1 حکایتی ز ملوک سلف شنیدستم که همچو من بشگفتی رود هر آنکه شنود
2 هزار و پانصد و هفتاد و چار میلادی که سال نهصد و هشتاد و دو ز هجرت بود