1 آن کس که بر امیر در مرگ باز کرد بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دو گوش سخت کن و بیهده سخن مشنو مباش رنجه که ایشان بسند گوش سرای
2 به خارپشت نگه کن که از درشتی موی به پوست او نکند طمع پوستین پیرای
1 گر در عمری شبی به ما پردازد وین جان به لب رسیده را بنوازد
2 لب بر لب او نهشته ، ناگه خورشید با تیغ کشیده بر سر ما تازد
1 دل شاد دار و پند کسایی نگاه دار یک چشمزد جدا مشو از رطل و از تفاغ
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به