آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان از قدسی مشهدی غزل 98

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم است

1 آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم است چون توانم گفتنش کآنجا مرا هم جان گم است

2 کعبه گویا شد بنا در روزگار بخت ما ورنه چون در تیرگی چون چشمه حیوان گم است؟

3 بس که دایم حسرت تیر تو، راهم می‌زند در میان دیده و دل لذت پیکان گم است

4 همچو قدسی دور از آن آشوب جان، شام فراق گریه‌ای دارم که در هر قطره‌اش طوفان گم است

عکس نوشته
کامنت
comment