- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن که شب داد توبه ام ز شراب امشبم باز دید مست و خراب
2 لب ساغر چنان زنم بوسه که درآرم حریف را از خواب
3 مزه کز راح آتشین گیرم خاک را در دهان بگردد آب
4 عضو عضوم پرند از مستی کاهلی ها همه شوند شتاب
5 ظرف لبریز کردم از باده همچو ماه دو هفته از مهتاب
6 ره مستی گرفته جانب دوست می روم تا برآرمش ز حجاب
7 محوتر می شوم ز خود هر دم رفتم از دست مطربا دریاب
8 قوتم نیست پست کن پرده طاقتم نیست گوش چنگ متاب
9 بر «نظیری » مگر ببخشایند به جزع وانمی شود این باب