آنی که کس بخوبی تو من ندیده از سیف فرغانی غزل 357

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

آنی که کس بخوبی تو من ندیده ام

1 آنی که کس بخوبی تو من ندیده ام خورشید را چو روی تو روشن ندیده ام

2 یا خود چو روی خوب تو رو نیست در جهان یا هست و زاشتغال بتو من ندیده ام

3 رنگی ز حسن در گل رویت نهاده اند کندر شکوفهای ملون ندیده ام

4 روی تو گلستان و دهان غنچه یی کزو الا بوقت خنده شکفتن ندیده ام

5 روی ترا بزینت وزیب احتیاج نیست من احتیاج شمع بروغن ندیده ام

6 گویی بتن که آب روان زو خجل شود جان مجسمی که چنین تن ندیده ام

7 از کشتنم بتیغ تو ای دوست حاصلست ذوقی که در هزیمت دشمن ندیده ام

8 خود را بکام خویش شبی از سر رضا با چون تو دوست دست بگردن ندیده ام

9 زآن سان که سیف بر کوی تو خوار ماند خاشاک راه بر در گلخن ندیده ام

عکس نوشته
کامنت
comment