جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

شب از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 30

مثنوی معنوی 30 ام از 6329 دفتر سوم

شب برفت و او بر آن درگاه خفت

1 شب برفت و او بر آن درگاه خفت نیم‌شب آمد پی دیدنش جفت

2 زن برو افتاد و بوسید آن لبش بر جهانیدش ز خواب اندر شبش

3 گشت بیدار او و زن را دید خوش بوسه باران کرده از لب بر لبش

4 گفت عمران این زمان چون آمدی گفت از شوق و قضای ایزدی

5 در کشیدش در کنار از مهر مرد بر نیامد با خود آن دم در نبرد

6 جفت شد با او امانت را سپرد پس بگفت ای زن نه این کاریست خرد

7 آهنی بر سنگ زد زاد آتشی آتشی از شاه و ملکش کین‌کشی

8 من چو ابرم تو زمین موسی نبات حق شه شطرنج و ما ماتیم مات

9 مات و برد از شاه می‌دان ای عروس آن مدان از ما مکن بر ما فسوس

10 آنچ این فرعون می‌ترسد ازو هست شد این دم که گشتم جفت تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت

شاعر شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت چه کسی است ؟

شاعر شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت چیست ؟

قالب شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر شب برفت و او بر آن درگاه خفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر