میرزاده عشقی

میرزاده عشقی

میرزاده عشقی
میرزاده عشقی

شب به سرم نوبه تاخت، از میرزاده عشقی قصیده 16

قصیده 16 ام از 117 غزلیات و قصاید

شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد

1 شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد هر چه در این روزگار روز و شب آمد

2 رفته ام از دست، دسته دسته بس امسال دست طبیبم به روی نبض تب آمد

3 هر چه به من می رسد، ز دست زبانست جان من از دست این زبان به لب آمد

4 کس ز عزیزان، عیادتم ننماید نوبه و تب زنده باد، روز و شب آمد

5 هیچ تعجب ز بی وفائی دنیا می ننما ای که دائمت عجب آمد

6 بی سببت کرد عزیز بی سببت خوار بی سببی رفت، آنچه بی سبب آمد

7 ملت مغلوب حق ندارد هرگز: حق طلبد، زآنکه «حق لمن غلب » آمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد

شاعر شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد چه کسی است ؟

شاعر شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد میرزاده عشقی می باشد.

شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد چیست ؟

قالب شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد قصیده است

مضمون اصلی شعر شب به سرم نوبه تاخت، روز تب آمد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر