- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب که در دل عکس خورشید رخ او جا گرفت ظلمت هر ذرهام باج از ید بیضا گرفت
2 سرفرازان را به عالم جو تواضع چاره نیست درس تعلیم ادب میباید از مینا گرفت!
3 در طریق عشق از سعی طلب غافل مباش موج با این جهد آخر دامن دریا گرفت!
4 کفر و ایمان هر دو یکسان است اندر چشم من از می او بر سرم این نشئه تا بالا گرفت
5 سوزن مرهم اگر باریک از فکر من است خار راه عشق را کی میتوان از پا گرفت؟!
6 در دبستان جنون بودم به مجنون همسبق من مقیم شهر گشتم او ره صحرا گرفت
7 رحم نآمد با تو هیچ از نالههای زار من از دلت تعلیم سختی شیشه خارا گرفت
8 پرسش بیمار باید کرد گر خود دشمن است هیچ نشنیدی سکندر چون سر دارا گرفت؟!
9 تا شدم رمز آشنای نقطههای بینشان صید معنی طغرلم از پنجه عنقا گرفت