- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب گریهام بهآن همه سامان شکست و ریخت کزهرسرشک شیشهیتوفان شکست و ریخت
2 در راه انتظار توام اشک بود و بس گرد مصیبتی که ز دامان شکست و ریخت
3 توفان دهر شورش آهم فرو نشاند این گردباد گرد بیابان شکست و ریخت
4 از چشمت آنچه بر قدح میفتاده است کس راکم اوفتاد بدینسان شکست و ریخت
5 اشکم ز دیده ریخت به حال شکست دل مشکلغمی که عشق تو آسان شکست و ریخت
6 آخرچکید موج تبسم ز گوهرت شور نمک نگر که نمکدان شکست و ریخت
7 عمری عنان گریه کشیدم ولی چه سود آخر به دامنم جگرستان شکست و ریخت
8 باید به نقش پای تو سیر بهارکرد کاینبرگ ازآن نهال خرامان شکست و ریخت
9 گرداب خون ز هر دو جهان موج میزند در چشم انتظارکه مژگان شکست و ریخت
10 در عالم خیال تو این غنچهوار دل آیینه خانهٔ بهگرببان شکست وسبخت
11 ازخبش هرچه بود شکستیم وببختم غیر از دل شکسته که نتوان شکست و ریخت
12 بیدل ز فیض عشق به مژگانگذشتهایم در بیشهایکه ناخن شیران شکست و ریخت