- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب از فسانه ام ز جنون خانه پر شدست وز گریه ام دیار ز ویرانه پر شدست
2 زان طره کی شکایت آشفتگی رسد ما را که زلف او چو کف شانه پر شدست
3 ترسم به لاله و سمن او زیان رسد طرف چمن ز سبزه بیگانه پر شدست
4 افکنده پرده از رخ ساقی نسیم صبح دیر و حرم ز نعره مستانه پر شدست
5 بازم به کعبه کیست نه شمع و نه آفتاب بام و درم ز ذره و پروانه پر شدست
6 هرگز عطای ساقی ما را کرانه نیست از تنگ ظرفی است که پیمانه پر شدست
7 تنگ است جای بر نفس امشب به خلوتم یک آشنا نیامده و خانه پر شدست
8 آن شاخ گل به چون تو «نظیری » نمی رسد دارالشفای شهر ز دیوانه پر شدست