- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب که در حسرت دیدار کمین میکردم دو جهان یک نگه باز پسین میکردم
2 یاد ناسکه به وحشتکده عنقایی ناله میشد همهگر نقش نگین میکردم
3 باد برد آن همه طاقت که به خاکستر ریخت نفس سوخته را پردهنشین میکردم
4 هرکجا سعی هوس رنگ عمارت می ریخت صرف وحشتکدهٔ خانهٔ زین میکردم
5 عشق چون خامه مرا بر خط تسلیم نداشت تا ز هر عضو خود ایجاد جبین میکردم
6 سجده آنجا که مرا افسر عزت میداد میشدم بر فلک و یاد زمین میکردم
7 هر قدر گرد من از حادثه میدید شکست من ز دامان تو اندیشهٔ چین میکردم
8 پیش از آن دم که غم عشق به توفان آمد گریه بر رنگ بنای دل و دین میکردم
9 نالهها کردم و آگاه نگشتی ای کاش خاک میگشتم وگردی به ازین میکردم
10 بیدل آرایش تحقیق مقابل میخواست کاش من هم نگهی آینه بین میکردم