رموز عشق تا از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 130

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

رموز عشق تا با ما نیامیزی نیاموزی

1 رموز عشق تا با ما نیامیزی نیاموزی که گوهر تا خزف از کف نیندازی نیندوزی

2 شهود شاهد هستی نمی شاید ز هر پستی که شمع جمع را تا قد نیفرازی نیفروزی

3 اگر با شمع رخسارش بسازی همچو پروانه بقربانی بسوزی تا نمی سازی نمی سوزی

4 ندارد جام جم بی می نمایشهای گوناگون نه هم بی بادۀ صافی صفائی باد نوروزی

5 بروی و موی جانان کی توانی دیده کردن باز تو که چشم طمع از جان نمی بندی نمی دوزی

6 برو فرزانه از این گنبد فیروزه گون بالا که در فرزانگی باشد هزاران فرّ و فیروزی

7 نگیری روزه تا از آرزوهای جهان عمری نگردد مفتقر! روزی ترا دیدار او روزی

عکس نوشته
کامنت
comment