طره مفشان که غرامت بر از خاقانی شروانی غزل 34

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

طره مفشان که غرامت بر ماست

1 طره مفشان که غرامت بر ماست طیره منشین که قیامت برخاست

2 غمزه بر کشتن من تیز مکن کان نه غمزه است که شمشیر قضاست

3 بس که از خصم توام بیم سر است بر سر این همه خشم تو چراست

4 گر عتابی ز سر ناز برفت مرو از جای که صحبت برجاست

5 گفت بیهوده بر انگشت مپیچ بر کسی کو به تو انگشت نماست

6 هیچ بد در تو نگفتم بالله خود خیال تو بر این گفته گواست

7 این قدر گفتم کان روی چو گل بستهٔ دیدهٔ هر خس نه رواست

8 من همانم تو همان باش به مهر که همه شهر حدیث تو و ماست

9 بنده خاقانی اگر کرد گناه عذر آن کرده به جان خواهد خواست

عکس نوشته
کامنت
comment