- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پرده صبح نگه را بر رخ دلدار در توتیا با چشم خود از خاک این دربار بر
2 رنگ زردم از طلا گشتن به وصلش راه برد نقد سودای محبت شد درین بازار زر
3 بس که از سر تا به پای او لطافت میچکد وصف او سازی دهانت گردد از گفتار تر
4 از غبار خاک پایش کردهام کحل بصر سرمه کی باشد به چشم انتظارم کارگر؟!
5 ساقیا در بزم ما پیمانه را لبریز کن مجلس طغرل بود بیساغر سرشار شر!