-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغا پوسی بزن ای باد بر زلفش که ای زیبا اغا پوسی
2 گر این جایی گر آن جایی وگر آیی وگر نایی همه قندی و حلوایی زهی حلوا اغا پوسی
3 ملامت نشنوم هرگز نگردم در طلب عاجز نباشد عشق بازیچه بیا حقا اغا پوسی
4 اگر در خاک بنهندم تویی دلدار و دلبندم وگر بر چرخ آرندم از آن بالا اغا پوسی
5 اگر بالای که باشم چو رهبان عشق تو جویم وگر در قعر دریاام در آن دریا اغا پوسی
6 ز تاب روی تو ماها ز احسانهای تو شاها شده زندان مرا صحرا در آن صحرا اغا پوسی
7 چو مست دیدن اویم دو دست از شرم واشویم بگیرم در رهش گویم که ای مولا اغا پوسی
8 دلارام خوش روشن ستیزه میکند با من بیار ای اشک و بر وی زن بگو ایلا اغا پوسی
9 تو را هر جان همیجوید که تا پای تو را بوسد ندارد زهره تا گوید بیا این جا اغا پوسی
10 وگر از بنده سیرابی بگیری خشم و دیر آیی بماند بیکس و تنها تو را تنها اغا پوسی
11 بیا ای باغ و ای گلشن بیا ای سرو و ای سوسن برای کوری دشمن بگو ما را اغا پوسی
12 بیا پهلوی من بنشین به رسم و عادت پیشین بجنبان آن لب شیرین که مولانا اغا پوسی
13 منم نادان تویی دانا تو باقی را بگو جانا به گویایی افیغومی به ناگویا اغا پوسی