- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماه دو هفته را نبود نور روی دوست باغ شکفته را نبود رنگ و بوی دوست
2 با حاجیان شهر نشینیم و کرده ایم کعبه ز کوی دلبر و قبله ز روی دوست
3 هرکو ز خود نرست نیفتد بدام یار هر کو ز خود نرفت نیاید بکوی دوست
4 یارب تو روی دوست بدین عاشقان نما کین جمع مانده اند پریشان چو موی دوست
5 بر یاد روی دوست دل خود همی کنند خرم چو روی دلبر و خوش همچو خوی دوست
6 گر پیش دل چراغ ز خورشید و مه کنی بی شمع عشق ره نبرد دل بسوی دوست
7 کس را بغیر او بسوی او دلیل نیست هان تا بعقل خود نکنی جست و جوی دوست
8 باشد غزل ترا نه مگر وصف حسن یار باشد سخن فسانه مگر گفت و گوی دوست
9 بر روی روزگار چو چیزی نیافتم تا بشکنم بدیدن آن آرزوی دوست
10 منزل بباغ کردم و ایام خویش را با سرو و گل همی گذرانم ببوی دوست
11 با روزگار سیف غمش کرد آنچه کرد شادی بروزگار گدایان کوی دوست